بارها و بارها در طول عمرم از خودم پرسیدم زندگی چیه؟ ما چی هستیم و کجای این زندگی هستیم؟ جایگاهمون چیه؟ جایگاهمون در زندگی دیگران چیه؟
اصلاً بین زندگی کردن و زنده بودن فرقی هست یا نه فرقی ندارن؟
تنها چیزی که توی این همه سئوال فهمیدم اینه که من جایگاهی بین زندگی افراد دیگه ندارم. توی دل هیچ کدوم از اطرافیانم ردی از من نیست. به ظاهر هست ولی در اصل نیست. اگر من در دل افراد بودم، 2 بار شکست نمی خوردم. 2 بار توی عشقم شکست نمی خوردم.
چیز دیگه ای که فهمیدم اینه که بین زنده بودن و زندگی کردن خیلی فرقه. زنده بودن یعنی همین کاری که همه می کنن یعنی عمرشون رو میگذرونن خیلی ها می گن دارن زندگی می کنن ولی من می گم شما فقط زنده اید. زندگی کردن اون لحظات و ساعتها و هر چیز وابسته به زمانه که با بودن در کنار دوستان واقعی ازش لذت ببری. به کسی که عشق می ورزی بهت عشق بورزه. توی دستای نوازش گرش سرتو بزاری و با بودنش احساس آرامش کنی. زندگی کردن اینه که خانوادت بهت احترام بزارن، محیط امنی رو برات ایجاد کنن، درکت کنن و هزار چیز دیگه میشه معیار زندگی کردن.
شاید چیزی که از نظر بعضی زندگی کردنه از نظر بعضی فقط زنده بودن باشه. بالاخره بین بینش های انسانها، سطح مادی و معنوی و شعوری و عقلی افراد فرق هست.
اینم یه شعر همین الان نوشتم نمی دونم چطوره. نقدش کنید ممنونم
باد که می آید انگار
بوی هوای مه گرفته و سرد را با خود می آورد
بوی درختان خشک، بوی عطر او
که در میان درختان و روی نیمکت آن پارک جا خوش کرده
باد می آید انگار
زندگی از میان شاخه ها میریزد
سبز زندگی
زرد می شود
قرمز می شود
خاکستری می شود
درخت لخت می شود
راستی باد که می آید
آن دختر سر چهار راه با دستان لخت چه میکند
حال بیا واژه زندگی را برای او معنا کن
از او که بپرسی زندگی و زنده بودن چیست؟
دسته گل رز را جلو می گیرد و میگوید یکی بخر!!!
راستی اندکی مانده چند وقت بعد سالگمرگ همان پیر زن اسفندی است
همان که اسفند می کشید و اسفند دود میکرد و در اسفند مُرد
حالا که او مرد زندگی هنوز جاری است
پی نوشت: این بار دیگه خیلی داغونم. چرا
من همیشه باید شکست بخورم. چرا باید زندگی با من این طور تا کنه. می خوام بدونم نظر شما در مورد
زندگی خودتون چیه؟ شما زنده اید یا زندگی می کنید؟ الکی ژست نگیرید یه بار
زندگیتونو زیر و رو کنید ببینید چقدرش زندگی کردنه و چقدرش زنده بودنه. بحث سیاسی
نیست نصف زنده بودن به خودمونه به طرز بزرگ شدن و نگاه به زندگی، پس خودتونو حلاجی
کنید. هر کسی ناراحت شد من معذرت میخوام
ولی برامم مهم نیست ناراحت بشه میخواست قبلاً زندگیشو یه نگاه
بکنه. والا....