شب زندان

چه چلیسای چوب چیله تراش سبز شوری

شب زندان

چه چلیسای چوب چیله تراش سبز شوری

بی عنوان - بی واژه

هنوز برای من نامی ننهاده اند

هنوز بی معنی

هنوز بی واژه

هنور....

هنوز بهار تن پوش سبزش را از تنم در نیاورده

هنوز جریمه ای برای انحراف به چپم صادر نشده

پس زندگی هنوز پابرجاست

فروردین

هنوز ننه سرما، قلیان شاه عباسی

از بهترین توتونهای خوانسار و ذغالهای اصل باغهای شمال می کشد

باد... می آید

صدا، همان صدا

زنگ گاری بهار

سینه ها هنوز از سرب می سوزد

دستها هنوز میله ها را لمس می کند

چشمها هنوز گریان در انتظار

چه کسی بهار را صدا کرد؟

که؟ چرا فریاد کرد بهار می آید؟

تجسم کابوس زیبای آخرین نیمه شب سال

هنوز بوی بهار نمی آید؟

فروردین

عامل اصلی سرطان و برای سلامتی زیان آور است

باور کن دیگر حتی فروردین اصل هم گیر نمی آید

دیگر امسال بوی فروردین هم نمی دهم 


پی نوشت: این اولین سروده ی سال جدید تقدیم به همه ی دوستانم.

پی نوشت: در این روز اولی هیچ چیز بوی سال نو نداد.

پی نوشت: این سال با اینکه مبارک نیست ولی برای همه مبارک.

 

و هنوز تو را دوست دارم...

و هنوز تو را دوست دارم

به اندازه ی آخرین پک از آخرین سیگار جامانده در پاکت

به اندازه ی آخرین جرعه ی باقیمانده از گیلاس

به اندازه ی آخرین شب زندان

و هر روز 5 نوبت، 17 بار تکرار می کنم

تو را دوست دارم

نه

تنها تو را دوستت دارم 


 

پی نوشت:

بعد از کلی آلاخون والاخونی اومدم اینجا که دیگه مال خودمه.

خیلی احساس یاس و ناامیدی دارم

امحاناتم داره شروع میشه سه تاهم پروژه برای این ترم دارم.