هوا یک هوای دو نفره
پیاده رو، باران، بی چتر
یک سایه ی سایه دو نفره
سیگار، مستی، بوسه
دستها گره، یک گره ی دو نفره
اتاق نیمه تاریک، تخت، بدن های لخت
تنیده در هم، یک پیکره دو نفره
نمایی از شهوت، شراب، سیگار ،خواب
هم آغوش، پایان یک تقلای دو نفره
صبح، حرکت نور، دیوار، تنهایی همیشگی
تصویری و توهمی از یک شب دو نفره
توهمی از یک اتفاق نیفتاده ی دو نفره
دیگر نوشت:
درود بر همه ی دوستانی که این مدت تنهام نذاشتن. همدردی کردن و حرفایی رو برام
نوشتن.
اول بگم حال روحیم بدک نست. خیلی بهترم. درسته عالی نیستم ولی نرمالم.
درسته که رازی که ازم این همه مدت پنهان مونده بود رو فهمیدم. رازهای دیگه رو فهمیدم. خبر مریضی ۲ تا از دوستانم رو شنیدم. دوستانی که خیلی وقته ندیدم و فکر نکنم دیگه ببینم و دلیلشم نبود اونا توی ایرانه. اینکه دختری که بینمون صحبت برای ازدواج بود جواب رد داد و دلیلشم شکستن من جلوی اون ولی دلیل اینکه شکستم فشار بسیار بالای عصبی بود که داشتم تحمل میکردم. از طاقتم خیلی بیشتر بود. به شدت تحت تاثیر بودم.
اینها رو که مینویسم دلم سبک میشه. دیگه غمباد نمی گیرم که چرا کسی به حرفام گوش نمیده. و کسی رو ندارم حرف بزنم. درسته اگر کسی رو داشتی که باهاش حرف بزنی و درد دلات رو بهش بگی و اون باشه که تسکینت بده خوبه ولی اینجا هم بد نیست.
پی نوشت:
یک: شعر بالا شاهکار ارزشمند و هنری اینجانب در شب پیشه. بخونید نقد کنید. هر چند نقدی برش وارد نیست چون برای خود شاهکاریه (اعتماد به نفس کاذب در حد مستر مموتی).
دو: میدونم شعر قوی ای نیست ولی از احساسات خل وضعانه دیشب از نشئگی سیگار و چای و حسرت نبود مقداری مسکورات و نبود باران. همه باعث نوشتن این شعر شد
سه: دوستان عزیز به شدت احساس نیاز به یک کرگدن میکنم. کسی کرگدن یا بچه کرگدن برای فروش ندارد. نمی دانم چرا دلم هوس داشتن یک کرگدن را کرده.
حالم نسبتا خوبه. وبلاگ اگر فیلتر نشه تعطیل نمیشه. این یعنی هستم
پس فعلا.... تا بعد
وقتی بنویسم فعلا یعنی هستم و می نویسم و تجربیات رو در زمینه زندگی بالا می برم